رسته‌ها

ل‍طف‍ع‍ل‍ی‌خ‍ان‌ زن‍د: از ش‍اه‍ی‌ ت‍ا ت‍ب‍اه‍ی‌

ل‍طف‍ع‍ل‍ی‌خ‍ان‌ زن‍د: از ش‍اه‍ی‌ ت‍ا ت‍ب‍اه‍ی‌
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 46 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 46 رای
لُطفعَلی خان زند (۱۱۴۸-۱۱۷۳ خورشیدی) واپسین فرمانروای زند بود که میان سالهای ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری) بر سر پادشاهی با هماورد نیرومندش آغا محمدخان قاجار به نبرد پرداخت و سرانجام از او شکست خورد و با مرگ او پرونده دودمان زند نیز بسته شد.
وی پسر جعفرخان زند و نوه صادق خان زند برادر بنیان‌گذار فرمانروایی زندیان کریمخان زند وکیل الرعایا بود. وی دارای ویژگیهای برجسته بسیاری چون خوش‌سیمایی، دلاوری، نیرومندی و هوش سرشار بود. وی از ادب و شعر هم بی‌بهره نبود.
در ین تحقیق کتابخانه ی با استفاده از منابع مستند موضوعات مختلفی از زندگی لطفعلی خان زند
اخلاق ، رفتار و چگونگی کشتـه شدن او نوشتـه شده است . ین شاهـزاده زند از دوران طفـولیت
سوارکاری بی نظیر ، تیر اندازی تیز بین و دلاوری بی باک وغیور بود . او هیچ فرصت مناسبی را از دست نمی داد . او که با استفاده از جنگ داخلی در خاندان زند ، موقعیت خود را در شمال و حوزه مرکزی کمابیش مستحکم ساخته بود ، قصد تسخیر شیراز کرد . لطفعلی خان و همراهان او امیدوار بودند که شیراز را به راحتی خواهند گرفت اما آنها غافل بودند که حاج ابراهیم کلانتر در انتظار است تا خیانت عظیمی به آنها بکند و سرانجام ،او و سپاهش براثر خیانت حاج ابراهیم خان کلانتر (صدر اعظم ) و آقا محمد خان قاجار نتوانستند شیراز را تسخیر بکنند . او یکی از پادشاهان جوان و آخرین پادشاه دوره زند بودکه توانست با شجاعت بر مدعیان سلطنت پیروز شود و دولت زندیه را بار دیگر سر وسامان بخشد . درپیان حکومتش او را با انواع شکنجه هی وحشیانه از قبیل درآوردن چشمانش از حدقه ،کشتند . در رویت ها آمده است که دست و پی او را هم بریدند و آنچه به تهران آوردند تنه ی بود که جان داشت و بالا خره او را کشتند و سپس پیکرش را در بقعه امامزاده زید دفن کردند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
235
آپلود شده توسط:
ramin12345
ramin12345
1391/11/28
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ل‍طف‍ع‍ل‍ی‌خ‍ان‌ زن‍د: از ش‍اه‍ی‌ ت‍ا ت‍ب‍اه‍ی‌

تعداد دیدگاه‌ها:
14
[quote='pirmardan']یکی از شاهزادگان قاجار, بانو مهرماه فرمانفرمائیان در پیشگفتار خاطرات کودکی خود که زیر عنوان "زیر نگاه پدر" به انتشار رسیده است چنین می گویند: "در زمانی که تقدیر چنین خواست تا وزنه سیادت جهانی به سمت مغرب زمین سنگینی کند و آنها سرزمین ها و مردم مشرق زمین را زیر سلطه خود آورند, یکی از سردمداران استعمار انگلیس گفت که برای غلبه بر تمدن های هزاران ساله چونان مصر, هند, چین و ایران زمین بایستی نخبگان فکری ان دیاران را چونان بار آورد که میراث باستانی و ارزش های بومی خود را به فراموشی سپرده و از گذاشته خویش رویگردان گردند." آنانی به بزرگانی چون آقا محمد خان قاجار به دیده کوچکی می نگرند هرگز به درک عظمت واقعی فرهنگ خویش واقف نخواهند شد.[/quote]
الان شما با این میخواهید خساراتی که آقامحمدخان به ملت ایران زد رو ماسمالی کنید؟ مطمئن باشید اگه آقامحمدخان بزرگ بود، اولا آغا نمینوشتنش و دوما به او لقب شاه میدادند. ولی ملت ایران هیچوقت این نامرد را شاه ننامایدند.
یکی از شاهزادگان قاجار, بانو مهرماه فرمانفرمائیان در پیشگفتار خاطرات کودکی خود که زیر عنوان "زیر نگاه پدر" به انتشار رسیده است چنین می گویند: "در زمانی که تقدیر چنین خواست تا وزنه سیادت جهانی به سمت مغرب زمین سنگینی کند و آنها سرزمین ها و مردم مشرق زمین را زیر سلطه خود آورند, یکی از سردمداران استعمار انگلیس گفت که برای غلبه بر تمدن های هزاران ساله چونان مصر, هند, چین و ایران زمین بایستی نخبگان فکری ان دیاران را چونان بار آورد که میراث باستانی و ارزش های بومی خود را به فراموشی سپرده و از گذاشته خویش رویگردان گردند." آنانی به بزرگانی چون آقا محمد خان قاجار به دیده کوچکی می نگرند هرگز به درک عظمت واقعی فرهنگ خویش واقف نخواهند شد.
۴.در ایالات داخلی نیز سخت‌کشیهای آقامحمدخان سبب بحرانهای معنوی بزرگی شد و سرانجام در مرکز این بی‌رحمیها به عنوان مثال در جنوب و کرمان موجبات سربرآوردن فرقه‌های قدیم و پیدایش فرقه‌های جدید را فراهم کرد، فرقه‌هایی که بعضا همچون بابیه، مشکلات فراوانی را برای یکپارچگی ملی فراهم آوردند و هزینه‌های سنگینی را به خصوص در دوره ناصرالدین شاه به سردمداران ایران تحمیل کردند. به گونه‌ای که فرد شایسته‌ای همچون امیرکبیر را وادار به قلع و قمع و سخت‌گیری بسیار بر آنان کرد.
۵.بی‌توجهی ذاتی آقامحمدخان قاجار (با انتساب خود به خاندانهای مغول) به هویت ایرانی، زبان پارسی، و شیوه‌های ایرانی حکمرانی که با هدایت عنصر ایرانی امثال نظام‌‌الملکها، خواجه‌نصیرها، جوینیها و کسانی که با پیروی از نظام دیوانسالاری ملی ایرانی اندکی از تندخوییهای مهاجمان ترک و تاتار می‌کاست، بعدها در اوج گرایشهای ملی در جهان، دست‌ شاهان قاجار را در بسیج مردمی در چالشهای بزرگ ملی از این سرمایه بزرگ تهی کرد. تا جایی که مجبور شدند پس از کمرنگ شدن جنگجویی قاجارها بر اثر شرایط جدید جهانی به نیروی معنوی روحانیون تکیه نمایند، همان عنصری که بعدها در ماجرای مشروطه با پیوند با ملیون و تحصیل‌کردگان اروپا به زیان استبداد آنها تمام شد و بعدها طومار پادشاهی آنها را در هم پیچید.(9.سیدنقی نصر، ایران در برخورد با اشغالگران، از آغاز تا مشروطیت)
۳. برخلاف آن که برخی اقدامات آقامحمدخان را به مثابه گسترش فرمانروایی ایران بر اساس گذشته تلقی می‌نمایند، باید به این نکته اشاره کرد که آقامحمدخان پس از قتل عام در تفلیس و کشتار بیش از هزار نفر و اسارت 1500نفر زن و دختر و پسر مسیحی بدون هیچگونه اعمال حاکمیتی از تفلیس عقب نشینی می‌کند. و هراکلیوس حاکم گرجستان بلافاصله به تفلیس بازمی‌گردد. مردم گرجستان دست به دامان کاترین دوم که سعی در ترمیم وجهه روسیه داست می‌شوند. کاترین به ایران اعلام جنگ می‌دهد،در غیاب خان قاجار روسها از دربند می‌گذرند و این بار باکو، شماخی، گنجه، لنکران و قسمتی از طالش را به دست آورده، آذربایجان و بندر انزلی و حتی رشت را مورد تهدید قرار می‌دهند. این هجوم و راهیابی آسان روسها به درون خاک ایران که ماهیت عملیات نظامی آقامحمدخان را به لحاظ عدم تثبیت سرزمینهای فتح شده آشکار می‌کند با مرگ کاترین پایان یافت. از بخت خوب خان قاجار و بر سر کار آمدن پل اول تزار جدید، دستور بازگشت او به نیروهای روسیه صادر می‌شود. این اقدام مانع آزمایش جدی افسانه شکست‌ناپذیری آقامحمدخان می‌گردد. در واقع کسانی که قدرت افسانه‌ای خان قاجار را با جنگهای بعدی فتحعلی‌شاه و نیز اقدامات کریم‌خان مقایسه می‌کنند، از این نکته غفلت می‌ورزند که سپاهیانی که آقامحمدخان با آنان جنگیدند و آنچه در دو جنگ ایران با روسها در حاکمیت فتحعلی شاه بر ایران رفت، یعنی نبرد با ابرقدرت نوظهور روسیه تزاری و نیز دیپلماسی کریمخان زند و تعامل مسالمت‌آمیز و اعمال حاکمیت ایران بر ایالات، قابل مقایسه نیست.(سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، جلد 1)
۲. اقدامات قاطعانه و سخت‌گیرانه وی و زندگی سربازگونه و ساده‌اش که از خوی صحرا نشینان ناشی می‌شد، مجال رشد و تعدد دیوانیان را سلب کرده بود. به همین دلیل اندک مردان خودساخته قبلی ایران را نیز مجال راهنمایی مشفقانه‌ وی نمانده بود. اقدامات سفاکانه و تامل برانگیزش در کرمان و تفلیس و قفقاز و نیز خراسان از پیروزی وی در جنگ از خوی صحرانشینان حکایت دارد، نه راهنمایی دیوانیان سنتی ایران. در دوره او ،حکومت فقط از دو مقام عمده رسمی تشکیل می‌شد: یکی مستوفی (خزانه‌دار) ودیگر منشی لشکر. از سویی دیگر بسیاری از رجال دیوانی دوره زند، این فرصت را نیافته بودند که همگام با کشورگشایی آقامحمدخان، در دستگاه او جایی برای خود دست و پا کنند. بسیاری از آنها قبلا به زندیه وفادار بودند و طبیعی بود که آقامحمدخان و معدودی از دیوانیانی که در سالهای سخت تثبیت قاجار با او همراه بودند، مجال رشد را به دیوانیان مستقل متعلق به دوره زندیان ندهند. میرزا بزرگ و چند تن از نخبگان سیاسی متعلق به دوره زند که به طور معجره آسایی از خطر گرفتار شدن به خشم آقامحمدخان رهیده بودند نیز به علت وفاداری گذشته‌شان به لطفعلی‌خان زند، هرگز نمی‌توانستند وی را از شیوه زمامداری و سختی‌کشیهایش در قفقاز، گرجستان و.... بازدارند. (حامد الگار، دین و دولت در ایران، نقش علما در دوره قاجار)
۱.حقیقت این است که سخت‌کشیهای آقامحمدخان، اگر چه امنیت را برای خاندان قاجار برای سالها تامین کرد، اما زمینه‌‌های فکری دیگری را در اندیشه‌ مردم گرجستان و سایر بلاد بر جای گذاشت که سرانجام از سویی منجر به جدایی قطعی پاره‌هایی از خاک ایران گردیده و از سوی دیگر در ایالات داخلی بحرانهای اجتماعی و معنوی و هویتی دامنه‌دار و تاثیر گذاری را در سرنوشت ایرانیان بر جای گذاشت. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که فجایعی را که آقامحمدخان قاجار در تفلیس به وجود آورده بود، می‌بایست از نخستین علل اجتماعی و معنوی جدا شدن ولایات ایران در شمال ارس به حساب آورد. به این معنی که قتل عام تفلیس برای مردم آن سامان ثابت کرد که مهاجمان، به سرزمین گرجستان به عنوان بخشی از سرزمین ایران نگاه نمی‌کنند، چرا که منطق حکم می‌کند که هیچ حاکمی با مردم سرزمین خود پس از آزادی آن از دست مدعیان دیگر چنین نکند و زنان و دختران بیگناه آن سامان را به عنوان غنیمت و اسرای جنگی با خود راهی مرکز ننماید، بلکه به آبادانی آن سامان همت ‌گمارد و به ترمیم خرابیهای ناشی از جنگ قیام کند.(ا. آ. گ‍ران‍ت‍وس‍ک‍ی‌ و دیگران، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز)
[quote='pirmardan']آقا محمد خان قاجار دلاور مرد بزرگی بود که آنچه به عنوان ایران به صورت کشوری یکپارچه امروز باقی است ناشی از تلاش های بی وقفه وی در مدت هفده سال دشوار می باشد.[/quote]
البته من باید یک چیزی را اضافه کنم. برای من به شخصه آقامحمدخان قهرمان نیست و یک وحشی سفاک است. اگه این شخص نبود مطمئن باشید دیگرانی چون لطفعلی خان میتوانستند ایران را متحد کنند و زندیان بارها به شکست آقامحمدخان نزدیک شدند ولی آقامحمدخان شانس آورد و ماند. باید گفت که بعضی ها میگویند که زندیه نفوذش از جنوب فراتر نمیرفت، درحالی که در زمان قاجار نیز تسلط قاجاریان از تهران و تبریز آنطرف تر نمیرفت (تاریخ ایران مدرن آبراهمیان بخش قاجار)
اما من میخواهم طبق نظر جالبی که در سایت موسسه مطالعات موثر خواندم را نقل کنم تا بخوانید و ببینید ایشان هنوز قهرمان شما میشود یا نه؟
آقا محمد خان قاجار دلاور مرد بزرگی بود که آنچه به عنوان ایران به صورت کشوری یکپارچه امروز باقی است ناشی از تلاش های بی وقفه وی در مدت هفده سال دشوار می باشد. ناپلئون در نامه ای به فتحعلیشاه قاجار در ۱۸۰۵ میلادی خدمات ارزنده عموی وی آقا محمد خان را یاداوری می کند. ایشان از نظر مذهبی هم بسیار پایبند بودند و اهل مطالعه و علم بودند. در تمامی زمان نبردها و مسافرت هایی که برای اتحاد ایران انجام می دادند همواره کتابخانه نفیسی را با خود داشتند. امیدوارم تاریخ نویسان ارزش های آقا محمد خان قاجار را روزی به نگارش در آورند.
چرا تعداد صفحات درج شده با تعداد صفحات کتاب یکی نیست ؟؟
ما نمیتونیم بگیم هیچ سلسله ای خدمت نکرد یا خیانت نکرد.باید خودمون در اون شرایط باشیم که بشه بیشتر درک کرد.هر چند نمیشه از این همه غفلت هم که بعضی پاشاه ها داشتن گذشت.
ل‍طف‍ع‍ل‍ی‌خ‍ان‌ زن‍د: از ش‍اه‍ی‌ ت‍ا ت‍ب‍اه‍ی‌
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک